Tuesday, November 3, 2009

از انقلاب تا آزادی


جان اف کندی: آنهایی که انقلاب مسالمت آمیز را غیر ممکن می کند، انقلاب خشونت آمیز را غیر قابل اجتناب می کنند



Friday, August 14, 2009

النصربالرعب خامنه ای و جوک دهه شصت

در سالهای پایانی دهه شصت که علی خامنه ای تازه بر کرسی ولایت تکیه کرده بود، لطیفه ای در تاکسیها و مهمانی ها سر زبانها افتاده بود که به طرز حیرت آوری با شرایط سیاه امروز همخوانی دارد، تا جایی که به نظر می رسد ریشه و مبنای مدیریت بحران علی خامنه ای را پیش بینی کرده است. این لطیفه تلخ را بخوانید و قضاوت کنید

.........................................................


در یک کشور فرضی، مردم از افزایش آب بهای منازلشان ناراحت بودند و در کوچه و خیابان از حکومت از این بابت انتقاد می کردند. وزیر امنیت حکومت این نارضایتی ها را به حاکم گزارش می دهد. حاکم دستور می دهد که آب شهری را جیره بندی کنند و منازل تنها 12 ساعت در روز از آب لوله کشی برخوردار شوند. این اقدام نارضایتی مردم را تشدید می کند و به تدریج انتقادها به سطح مطبوعات اصلاح طلب کشیده می شود و تجمعات اعتراضی در دانشگاه ها آغاز می شود. بار دیگر وزیر امنیت شرایط را به حاکم گزارش می دهد و این بار حاکم دستور می دهد که کلا ً آب شهری قطع شود و مردم ناچار شوند از فشاری ها آب مورد نیاز خود را تهیه کنند. طبیعتا ً این اقدام جنون آمیز، آتش اعتراضات را شعله ور تر می کند و تظاهرات مردم به خشونت کشیده می شود، به بانکها حمله می شود، مجسمه ها پائین کشیده می شوند و عکسهای حاکم در میتینگها به آتش کشیده می شود. برای با سوم وزیر امنیت وخامت یافتن اوضاع را به حاکم گوشزد می کند. اینبار حاکم دستور می دهد که در محل هر فشاری آب، یک مسئول سبیل کلفت بگمارند که با هر کس که می خواهد یک دبه آب بردارد، یک بار هم لواط کند. با این اقدام در نهایت مقاومت مردم شکسته می شود و اعتراضات خاموش می شوند. مردم سرخورده، هر روز در مقابل فشاری های آب در سکوت صف می کشیدند و با تن دادن به لواط، چهار لتری آب برای مصارف خانواده خود تهیه می کردند. بعد از مدتی، حاکم از رسانه ملی اعلام می کند که می خواهد در مصلی به درد دل مردم گوش دهد و همه باید در این بار عام شرکت کنند. مردم بیچاره در مصلی جمع می شوند. حاکم در سکو قرار می گیرد و خطاب به مردم می گوید: شنیده ام ناراحتی و نارضایتی هایی داشته اید، حالا بگوئید تا به آن بپردازیم. پیرمرد پا لب گوری با ترس از صف جلو خارج می شود و با تعظیم و تکریم مقام عظمای حکومت می گوید، ای حاکم بزرگوار، ما همه زیر سایه شما، شاد و دعاگو هستیم، و تنها یک خواهش داریم، اگر ممکن است تعداد ماموران سبیل کلفت را زیاد کنید تا زودتر کارمان راه بی افتد. ء


.....................................................


به نظر می رسد این لطیفه به دکتورین امنیتی علی خامنه ای تبدیل شده است. اینکه آخر این ماجرا، فرجام سیاه لطیفه باشد یا نه، موضوعی است که به شهامت و مقاومت ملی ما بستگی خواهد داشت.ء

Monday, August 3, 2009

تنفیذ زهاک

برگوی کدامین اوراد و فسوس را خواندی تا ابلیس بر شانه ات بوسه زد؟

چندي نگذشت كه از جاي بوسه هاي ابليس دو مار سياه بر شانه هاي ضحاك روييد و بالا آمد.


ضحاك و اطرافيانش بسيار ترسيدند كه از آن مارها آسيبي بدو نرسد. پزشكان زبده از سر تا سر ملك بر گرد او آمدند و هركس چيزي گفت اما چاره ساز نبود. اين بار نيز اهريمن حيله گر خود را به شكل پزشكي درآورد و نزد ضحاك رفت. به او گفت: تنها راه چاره و آرام ساختن اين دو مار سياه آن است كه هر روز به آنها از مغز مرد جواني دهي: به جز مغز مردم مده شان خورش‎/ مگر خود بميرند ازين پرورش.


پس تنها راه براي ضحاك بدكنش آن بود كه هر روز جواني را هلاك كند و مغزش را به ماران دهد و اين بود تا مگر روزگار چاره اي ديگر سازد.

Sunday, August 2, 2009

شغل دوم خبرنگار فارس، اعتراف گیری از آزادیخواهان


آیا کسی این خبرنگار شریف را می شناسد؟

محمد جواد بصیرت


از آنجائی که حجت السلام طائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج اعلام کرده است که بسیجیان در برخوردهای اخیر به هیج وجه از سلاح گرم استفاده نمی کنند و آشوبگران در لباس بسیج به جنایت می پردازند ، برای کمک به این فرمانده بسیج یک آشوبگر دیگر را شناسایی نموده .نامبرده محمد جواد بصیرت از فرماندهان پایگاه مقاومت بسیج مسجد لرزاده تهران می باشد ! ایشان متهم است که در لباس بسیج ! در خیابان آزادی و جمالزاده تهران با استفاده از سلاح کلت کمری به روی ملت آتش گشوده است .از شهروندان تهرانی خواهشمندم با پخش این عکس در محل سکونت ایشان واقع در تهران – میدان خراسان پشت فروشگاه قدس کوچه نائب اطرافیان و همسایگان وی را هشیار سازند که این بسیجی یک قاتل است ! باید این افراد رسوا بشوند و بدانند گرچه در سایه امن حکومت اسلامی میتوانند دست به هر جرم و جنایتی حتی آدم کشی بزنند اما باید به ملت جوابگو باشند

Saturday, August 1, 2009

جوانی غیور که تنها با مشت از زنانی که مورد حمل بسیجیها واقع شدند دفاع کرد


لطفا به این عکس با دقت نگاه کنید..چند تا بسیجی‌ به یک پسر جوان حمل کردند..یک خانم مسن و یک دختر جوان شیردل در مقابل کتک زدن این جوان اعتراض می‌کنند. بسیجی‌‌ها به این بانوان شجاع هم حمل میکنند ...جوان غیور با شهامت تمام و تنها با مشت گر کرده به دفاع از زنان می‌‌آید. درود بر جوانان رشید ایران زمین.

عمو زنجیر باف